در تئاتر چنانچه مي دانيد ، كار بر روي صحنه اي انجام مي پذيرد كه :
اولا ، در بيشتر مواقع در ارتفاع خاصي از محل استقرار تماشاگران قرار دارد ، در ثاني فاصله اي بين تماشاچي و بازيگران وجود دارد كه حداقل آن به 3 متر مي رسد كه درمقايسه با تلويزيون فاصله زيادي است ( با توجه به اين كه تصويري كه تماشاگر رديفهاي انتهايي از صحنه مي بيند ، با صحنه اي كه بيننده رديف هاي نخست با آن روبروست ، كلي توفير دارد !)
نور پردازي در تئاتر هر چقدر هم كه نزديك به كار رئال باشد ، واقعي مطلق نيست و در بيشتر مواقع فقر نورهاي موجود در سالن براي تكميل نورپردازي مزيد بر علت مي گردد.
رنگ لباس ، طراحي صحنه و دكور موجود در نمايش نيز از عناصر ديگر تاثير گذار بوده و ميتواند ذهن تماشاگر را در برخي مواقع به خود معطوف نمايد .
در سالن هاي كوچك بسته به فاصله تماشاگران از محل اجراي نمايش ، نور پردازي و ... گريم به صورت سبك و رقيق انجام ميگيرد ، لازم به ذكر است كه حتي گريم سبك تئاتري با وجود رقت ، در تلويزيون و سينما به هيچوجه كاربرد ندارد .در سالن هاي بزرگتر وضع بر عكس حالت اول است.
گريم بايد متناسب با نور موجود در صحنه ، لباس بازيگر و رنگهاي به كار رفته در آن و در صحنه باشد .
همچنين تناسب آن با زمان نمايش (زماني كه داستان اتفاق افتاده ) ، نژاد شخصيت ها ، منطقه جغرافيايي ، نوع پوشش و آرايش مو بايستي رعايت گردد .
گريمور با انجام گريم بر روي بازيگر وي را در رسيدن به شخصيت هدف ، ياري كرده و باعث تاثير بيشتر نمايش در بينندگان آن خواهد بود .
در كار نمايش بازيگر به دليل استمرار حضور در صحنه و تداوم حس ، بيشترتحت فشار بوده و در صورتي كه نور پردازي و لباس نيز براي وي توليد زحمت نمايند ، به تدريج در هنگام بازي عرق كرده و باعث افت تاثير گريم خواهد شد .
تماشاگر تئاتر ، بازيگران را از يك فاصله معين كه كمتر تغيير ميكند مشاهده ميكند در صورتي كه اين وضع در مورد چهره بازيگران سينما و تلويزيون متفاوت است . برخي از گريمور ها عقيده دارند كه گريم تئاتر ساده و كودكانه است و كساني كه در اصطلاح به آنها سنگين دست گفته ميشود به اين گونه كار ها مبادرت ميورزند .
اين تفاوت ها و تفاوت هاي ديگر از اين دست باعث شده است تا كار گريم تئاتري متمايز از كارهاي ضبط شده وگاه مورد بي مهري همكـاران محتـرم قرار گيرد .