بهزی

جست‌وجو

بیماری بوتوليسم

زمان مطالعه 1 دقیقه

بیماری بوتوليسم

تعريف بيماري: بوتوليسم را بسياري از متخصصان بيماري نمي دانند بلكه يك نوع مسموميت به حساب مي آورند، با اين همه يك عارضه نادر اما مهم و قلج كننده است كه به وسيله سم بوتولينوم، يك سم قوي نوروتوكسيك كه توسط باكتري كلستريديوم بوتولينوم و سوش هايي از C.baratii   و C.butyricum و C.botulinum ايجاد مي شود. اساساً بيماري ناشي از غذا ( food borne ) و ناشي از خاك ( soil borne ) است. يكي از چهار بيماري عمده شايع در خشك سالي ها است و با توجه به وضعيت بارندگي هاي فعلي در بسياري از مناطق كشور يك تهديد بالقوه است. بوتوليسم يك بيماري مشترك محسوب نمي شود، اما در اشكال مشترك  باليني در انسان و حيوان وقوع پيدا مي كند. بيماري، عمدتاً به سه شكل باليني وجود دارد: -        بوتوليسم ناشي ازمواد غذايي، كه در اين حالت سم بوتوليسم در مواد غذايي سبب وقوع بيماري مي شود. -        بوتوليسم ناشي از زخمها، كه در اين حالت زخم به ميكروب عامل بيماري الوده شده و ميكروب موجود در موضع با توليد توكسين در بدن، سبب ايجاد بيماري در فرد مي شود. -        بوتوليسم اطفال، كه باورود اسپور هاي باكتري و رشد آنها در روده و نهايتاً آزاد سازي توكسين درطفل ايجاد بيماري مي شود. تمام شكل هاي بيماري بوتوليسم كشنده مي باشد. و با توجه به ريشه غذايي- خاكي براي تمام موجودات مستعد خطر ساز است. عامل بيماري: چنانكه اشاره شد كلستريديوم بوتولينوم نام گروهي از ميكروب ها است كه در خاك زندگي مي كنند. اين ميكروب ها ميله اي شكل، گرم مثبت، قابليت رشد با اكسيژن پايين و اسپور دار مي باشند. وجود اسپور سبب ادامه حيات باكتري به طور نهفته در خاك و يا مواد پوسيده به مدت طولاني مي شود. هفت نوع سم بوتوليسم وجود دارد كه شامل A تا G است. ميزان شيوع بيماري در جهان: اين عارضه از اغلب كشور هاي جهان گزارش مي شود. براي مثال متوسط گزارش سالانه بيماري در آمريكا حدود 110 مورد در سال است كه تقريباً 25%  از راه غذا و 72% در اطفال و بقيه از راه زخم است. مواد غذايي كنسرو شده عامل عمده مسموميت غذايي با اين ميكروب هستند. ميزان وقوع بيماري از راه زخم ها در سال هاي اخير به علت تزريق مواد مخدر سير صعودي داشته است. ميزان شيوع در ايران: آماري از وقوع بيماري در انسان در كشور ايران در دسترس اين بخش نيست. اما با توجه به خشك سالي هاي مكرر و ضعف تغذيه و كمبود مواد معدني و اليگوالمان ها در حيوانات، بوتوليسم مي تواند يك عارضه بالقوه باشد. در سال هاي 1385 و 1387 شاهد بروز اين عارضع به شكلي نسبتاً وسيع در جمعيت گاو و گوسفند استان بوشهر بوديم كه با اقدامات به موقع دامپزشكي اين عارضه كنترل شد.  باتوجه به بررسي و مطالعات انجام شده توسط كارشناسان اين دفتر،  flow chart عارضه به شرح زير ميباشد : 1- عوامل مستعدكننده  ( predisposing factors ): تكرار و يا استمرار خشكسالي ها كه منجر به گندخواري  (( pica پيشرفته مي شود. - اشكال گنده خواري به صورت هاي استخوان خواري وخوردن استخوان هاي مانده  و قديمي  (ostophagia ) - لاشه خواري ( لاشه الاغ ها و حتي دامهاي نشخواركننـده ) ديده مي شود. - علاوه بر اين عـادت موش خواري كه عمدتاً موش مرده خواري و بندرت زنده خواري در بين جمعيت گوسفند و گاو بروزمي كند ( در خشك سالي ها جمعيت موش ها زياد مي شود )كه منجر به كاني باليسم مي شود.   2- عوامل اتيولوژيك: مجموعه عوامل مستعدكننده منجر به ايجاد فقر غذايي شديد به صورت هاي كمپلكس مواد مغذي ( bulk ) ، كمبود پروتئين ، انرژي و ريزمغذي ها بويژه كلسيم ، فسفر و كبالت مي شود 3- برهم خوردن تعادل دام به مرتع ، با توجه به استانداردهاي بين المللي و با توجه به درجه مرتع از 1 و2 بايستي هر هكتــار سه واحد گوسفندي بمدت 3-4 ماه چرا كند اگر اين نسبت رعايت نشود احتمال بروز بيماري وجود دارد. 4- فقر فرهنگي و مادي دامداران منطقه : باتوجه به سطح سواد، مهارت كار، اقليم خشك ، محروميت ها ، پخش سوبسيدهاي بخش كشاورزي و دامي به صورت غيرعلمي و غيرفني و آشنا نبودن به عادت سرمايه گذاري با توجه به شرايط اقليمي و ... همگي از عوامل مستعدكننده توسعه كانون هاي اين بيماري هستند. همچنين عوامل ديگر فقر فرهنگي نظير عدم اعتقاد به امحاء و دفن بهداشتي لاشه ها است كه باعث رها سازي  لاشه هاي دام هاي تلف شده در سطح وسيعي در اطراف روستاها و در نتيجه استفاده دامها از بقاياي اين لاشه ها مي شود كه خود حامل ميكروب مي باشند. همچنين از عادات فرهنگي پرورش دام ، دامداران، اعتقادي به كاربرد نمك در جيره ندارد و معتقدند كه با مصرف علوفه هاي مراتع  اين ريز مغذي هاجبران مي شود.

علايم باليني در دام ها : ·        ترشح بزاق به دليل فلجي عضلات ناحيه حلق كه بزاق به پيش معده ها وارد نمي شود در نتيجه ريزش بزاق كه در اطراف دهان و زماني كه زمين گير مي شوند ، مشاهده مي گردد. ·        زمين گيري كه اكثر بصورت فلجي اندام هاي خلفي است. ·        فلجي زبان كه از محوطه دهاني به بيرون رانده شده كه خوديك علامت پاتوگونومونيك است . ·        طول مدت بيماري ازمرگ ناگهاني تا 48 ساعت است. در جمعيت حيوانات درگير از كمترين دامنه 4 روز تا بيشترين دامنه 8 روز مي باشد. يبوست و ماندگاري محتويات در دستگاه گوارش ·        فلجي در عضلات صاف موجب ديسترس (distress ) تنفسي در بعضي دام ها مي شود. ·        عدم وجود تب ·        بروز در دام هاي نشخواركننده سالم و چاق كه عمدتاً گوسفند و در بز كمتر مشاهده مي شود.   علايم كالبد گشايي : گاهي هيچگونه ضايعات پاتوگونومونيك و بارز مشاهده نمي شود. اما يك پرخوني در زير لپتومننژ مغز ،لخته هاي كوچك خون دربطن چهارم مغز پرخوني در روده ها  و در چند مورد خونريزي هاي سوزني شكل در اتريوم قلبي مشاهده مي شود. در هيستوپاتولوژي گاهي فقط  يك آنسفاليت محدود در مغز گزارش مي شود. تشخيص : با توجه به علايم باليني ، مشاهدات همه گيري شناسي ، مشاهدات كالبدگشايي و هيستوپاتولوژي  ابتدابايستي وضعيت حضوريا عدم حضور هاري مشخص شود، وبعد با توجه به علايم باليني ، مشاهدات همه گيري شناسي و علايم كالبدگشايي بيماري بوتوليسم ناشي از سم كلستريديوم بوتولينوم تشخيص داده شود. تشخيص سم كلستريديوم بوتولينوم در بافت ها روش مشگلي است وفقط در برخي كشور ها ميسر است. راهكارهاي پيشگيري و درمان: 1-    راه اندازي تست اليزا جهت پايش توكسين B ، C و D كلستريديوم بوتولينوم در كشور . 2-    تنها راه كنترل و پيشگيري بوتوليسم مايه كوبي است ، كه مي بايستي در مورد ساخت واكسن از منابع داخلي نظير موسسه رازي و يا اينكه از منابع خارجي تهيه شود. 3-    تهيه و ارسال مكمل هاي ويتامينه ، منيراله و اسيدهاي آمينه به مناطقي كه دام ها داراي سوء تغذيه هستند . 4-    تأمين واستفاده ازعلوفه به منظوراصلاح تغذيه دام هاي استان به صورت دستي . 5-    آموزش ترويج وافزايش آگــاهي دامداران در مورد  تغذيه ،امحاء بهداشتي لاشــه دام هاي تلف شده وپيشگيري وكنترل بيماريها . 6-    درمان خاصي براي اين بيماري توصيه نمي شود. بر اساس تجربيات گروه مبارزه با بيماري هاي باكتريايي تغيير جيره و خوراندن مواد مسهل و درمان هاي كمكي در بهبود دام هايي كه در مرحله اوليه بيماري هستند بسيار مفيد است. نتيجه: بوتوليسم يك عارضه ( بيماري ) است كه عمدتاً در گاو بروز مي كند. تحت شرايط خاصي در تك سمي ها ، گوسفند ، بز ، طيور ، شترمرغ و ساير پرندگان حادث مي شود. بيماري در گوسفند در مناطق خشك از شيوع بيشتري برخوردار است. اساساً يك وضعيت فلجي و متعاقباً مرگ مشاهده مي شود. اصولاً در مناطق با خشكسالي هاي طولاني بوجود مي آيد و در نتيجه كمبود پروتئين ، فسفر و كلسيم ، بروز بوتوليسم از تعاقبات و عوارض چنين پديده هايي مي باشد. چنين دام هايي استخــوان هاي مانده در محيط ( ناشي از عدم دفن و امحاء بهداشتي لاشه هاي تلف شده ) را مصرف مي كنند . اين استخوان ها و لاشه هاي گنديده به كلستريديوم بوتولينوم آلوده بوده و سم اين باكتري منجر به ايجاد بيماري مي شود. اگر حيوانات كوچك نظير جوندگان و حتي گربه در منطقه بميرند و در دسترس دام قرار گيرند، بعلت آلودگي منجر به بروز كانون هاي بوتوليسم مي شوند،بخصوص در استان هاي ساحلي كه رطوبت بالابوده وشرائط تسهيل وتسريع رشد كلستريديا ها فراهم است. يك لاشه موش آلوده به كلسترديا ميتواند يك انبار 200 تني يونجه را آلوده نمايد..

شما اولین نفری باشید که در مورد این پست نظر می‌دهید.